رمان همکارم ميشي
-
رمان همکارم ميشي پارت آخر
سرم و انداختم پايين. ـ چي، چه خوب؟ ـ اينکه خوابش سنگينِ… باز دهن من بي موقع باز شده…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 15
ـ و مهريه؟! با تريد نگاهشون کردم و گفتم: ـ راستش تنها چيزيه که تا اين لحظه بهش فکر…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 14
ـ خبريِ…؟ با حالِ زاري گفتم: ـ نه باور کن نيست… نمي دونم چرا فکر کردم اگه بگم آره…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 13
ـ ساتي تو از شغلِ من خبر داري. تا قبل از اينها من هميشه بر اين باور بودم که…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 12
چشماي خيسم و بستم تا اشکم نچِکه… يعني فرزام نرفته بود؟ خدايا شکرت… البته شکر گفتم نه چون فرزام…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 11
ـ وقتي رفتم يه جايِ خلوت داشتم ماشين و مي گشتم که يهو ديدم يه پسري خيلي ريلکس دست…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 10
يه لحظه دست برد و با آينه ماشينش يه کاري کرد. من اينجوري برداشت کردم که مي خواست آينه…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 9
ـ مبارکِ… جوابش و بهت مي دم. تا عصر مي گم… خداحافظيِ سرسري کرد و رفت. همينکه رفتم تو…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 8
ـ از داخلش بگذريم بيرونش و نگاه: و تک تکِ اعضا رو نشون داد و دونه دونه اسم برد:…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 7
با احساسِ اينکه يکي داره دست بمون مي زنه فوري چشمامون و باز کرديم. حالمون خوش نبود اما اونقدا…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 6
ـ من و شما ديگه هيچ نسبتي با هم نداريم سرگرد الــهي! يا جدِ سادات حمــال. يعني بدبخت شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 5
ـ خواهش مي کنم پررويي از… يادم افتاد باز دارم زياد روي مي کنم. مظلوم نگاهش کردم تا من…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 4
با مشت کوبيد تو فرمون و گفت: ـ لعنيتي فکر نمي کردم انقدر خرابکار باشي. ساتي. نمي دونم چرا فکر…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 3
سري تکون دادم و ازش جدا شدم. واقعاً تا کي مي خواستم با دزدي زندگيم و بچرخونم؟ اينجوري سخندون…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 2
ـ نه هيچوقت محبتِ مادرانه ديدم و نه هيچوقت به عنوانِ يه بچه براي مادر ناز کردم. اما بيشتر…
بیشتر بخوانید » -
رمان همکارم ميشي پارت 1
همکارم ميشي ؟! | ستـاره چـشمک زن فصل اول » ـ آخــــخ سخندون اگه جلو چشام بودي جيگرت…
بیشتر بخوانید »