رمان شوره زار
-
رمان شوره زار پارت آخر
– دفترچه ی خاطراتم رو پیدا کرده بود . نمی دونست رابطه ام با زیبا انقدر نزدیک بوده . عصبی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 13
– سلام . حافظ هم مکثی کرد . دستی به چانه اش کشید . : – سلام. دیدم چند روزِ…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 12
119# *** سبا در حالی که با یک دست حریر را روی پایش نگه می داشت ، با دست دیگر…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 11
– ای بابا . . . پارسا عصبی تر شد و روی پاهایش کوبید : – آره ! ای بابا…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 10
بطری رابه میز کوبید و صدای شکستنش باعث شد او تکان سختی بخورد . بطری را بالا آورد و به…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 9
دستش را میان دستانش گرفت و پشتِ آن را ضربه های آرامی زد : – من جایی نمیرم مهری .…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 8
حافظ او را رویِ تنِ خودش بالا کشید و گردنش را برای رسیدن به صورتِ او بلند کرد : –…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 7
از کجا معلوم خانواده اش با رضایت پیش می آمدند ؟! از کجا معلوم بعدها زخمِ زبان نمی زدند ؟!…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 6
حافظ نمی توانست نخندد ! اگر جا داشت روی زمین غلت هم می زد ! اصلا برایش مهم نبود که…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 5
– نمیخوام برم ! حافظ انگشتانش را روی شکم تپل و بیرون زده ی او از تی شرتش لغزاند و…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 4
جیغِ زیبا ،کلامش را برید : – خفه شو ! خفه شو بی شرف ! و بعد صدای شکستن چیزی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 3
این حسِ اقتدار و احترام ، تنها چیزی بود که هنوز سبحان را سرِ پا نگه داشته و به او…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت 2
دقیقا یادش نبود اما یک روز صبح که بیدار شد ، دیگر او سرپرست خانواده بود ! یک پسرِ پانزده…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوره زار پارت یک
بسم الله الرحمن الرحیم رمان شوره زار نویسنده: معصومه آبی (شهریاری) ژانر : عاشقانه ، اجتماعی فصل اول #1…
بیشتر بخوانید »