رمان عشق و احساس من
-
رمان عشق و احساس من پارت آخر
دوباره با تو چه خوبه حالم داشتن چشمات شده خیالم تموم فکرم پیش چشاته چه حس خوبی توی نگاته بهارم..بهـــارم..دیگه…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق و احساس من پارت 5
سرمو تکون دادم.. –تا وقتی که نجات پیدا کنیم..میریم روستا و بعد من یه کاریش می کنم.. -یعنی تا چه…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق و احساس من پارت 4
–اون تو اعترافات امروزش یه چند تا چیزو هم اضافه کرده.. -مربوط به اون تاکسی میشه؟.. -بله درسته.. با هیجان…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق و احساس من پارت 3
از اتاق رفت بیرون.. نگام کرد واشاره کرد بشینم رو صندلی.. با قدم های لرزون رفتم جلو ونشستم..سرمو انداخته بودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق و احساس من پارت 2
–پس الان اجازه ش رو صادر کردی که من می تونم اریا صدات بزنم دیگه نه؟.. اریا خندید وگفت…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق و احساس من (جلد یک ) پارت یک
رمان عشق و احساس من نویسنده : فرشته 27 ژانر : عاشقانه ، پلیسی ، هیجانی …
بیشتر بخوانید »